درد جوشقان دغدغه من :
در سال جدید قسمت شده چند باری به دهات رفته ام. البته بیشتر برای عزا و برنامه های اینطوری . خدا همه رفتگان از پیروان حضرت مولا را غریق رحمت نماید. یکباری از این سفرها ، بعد از سفره ناهار خیرات که در مسجد پهن بود، توفیق چند دقیقه گفت گو با شریعت بهادری عزیز را داشتم با او در مورد ده و برنامه هایی که برای دهات دارد، صحبت کردیم. گفتم در حد بضاعت اگر برنامه ای کلاسی شد در ۶ ماهه اول سال که بیشتر به ده سر می زنم می توانم در خدمت باشم کتابخانه مسجد و مدرسه را دستی به سر و رویش بکشیم کتاب هایی که حوصله مردم روستا می کشد و بدردشان می خورد بخریم و تجهیزش کنیم و از این حرف ها. تشکر کرد شریعت بهادری نکته ای گفت که خیلی ذهن مرا درگیر خودش کرد. جای تاسف دارد. گفت مدرسه دهات دیگر دانش آموزراهنمایی و متوسطه نمی گیرد. تعداد دانش آموزان آن قدر نیست که بخواهند معلم بفرستند. مدرسه آن شور و حال قدیم را ندارد گفت بنده خدا آقای خلج هم مدیر است هم معلم است و کلا همه کاره مدرسه است . او خیلی دارد زحمت می کشد و تلاش می کند بچه های ده برای دوره راهنمایی ومتوسطه می روند نوبران و غرق آباد و…
سال های دور هم تمام دانش آموزان مدرسه، بچه های دهات خودمان نبودند. الان در سر کارمان همکاری دارم که برای چند تا دهات بالاتر است او دوره مدرسه اش را به دهات ما می آمده . چه شده که آن رونق و محوریت از جوشقان رفته ؟
مشکل اصلی اش خودمان هستیم هم دهاتی ها. چطور؟ یادتان هست مثلا بیست سال پیش دهات این قدر خانه نو و سیمانی و تر و تمیز نداشت ولی زندگی دراو جاری بود. مردمی هم که بودند در همان خانه های کاهگلی داشتند زندگی روستایی می کردند، برایشان دهات مهم بود. خرج و برج خانه را از همین دهات در می آوردند وقتی جمعیت سکونت دائمی مردم ساکن دهات زیاد باشد به همان نسبت توجه و امکانات و شرایط بهتر اجتماعی را برای دهات به ارمغان می آورد.
ولی حالا چه؟ خیلی هامان به ده، نگاه توریستی و تفریحی داریم که بیاییم آن جا خوش بگذرانیم ، و یا دوره بازنشستگی مان را قراردایم به رجعت به دهات و سرگرم کردن خودمان با تکه زمین کشاورزی و خلوتی و پاکی ده.
همشهریان! این نگاه و این طور برخورد کردن ، برای جوشقان زندگی و رشد و شکوفایی نمی آورد. باید شرایط زندگی جوانان و همچنین علاقمندی و گذران عمر در ده را برای ساکنین همیشگی ده ، برای کودکان ، نوجوانان، چه دختر و چه پسر در روستا ایجاد کنیم تا بتوانیم باز مثل قبل، شور و نشاط زندگی روستایی را در ده زنده کنیم.
من سالهاست که فقط برای مراسم ختم به ده آمده ام . از عروسی در دهات خبری نیست . عروسی هامان را جای دیگر می گیریم، عزا و دفن و کفن را منتقل کرده ایم به روستا. واین رفتارها ، شور و نشاط روستا را از بین می برد. برای داشتن روستایی آباد، باید آبادانی ایجاد کرد نه خانه های شیک و فانتزی رنگارنگ که سالی ، ده ماه ها خالی از سکنه است و ساختیم یا برای خوشگذرانی کوتاه مدت یا برای ادامه همان ختمی که عرض کردم.
عدم تامین زندگی و آینده شغلی و اجتماعی باعث مهاجرت جوانان و افول زندگی پرنشاط روستایی از جوشقان شده، و این حق سرزمین مادری مان نیست. اگر می بینیم که چقدر جوشقان خوبست برای ایام بازنشستگی ، به این معنا نیست که به درد زندگی پر شور و کار جوانی نمی خورد . آن قدر که فکر کرده ایم چگونه جایی برای استراحت در جوشقان بسازیم، نیاندیشیده ایم که چگونه کاری، تولیدی ، کشاورزی صنعتی و… راهی که بتوان میزان امیدواری و ایجاد آینده خوش زندگی برای همین کودکان و نوجوانان روستا ایجاد کنیم و خود روستاییان مان را برگردانیم به سرزمین مادری شان.
خیلی هامان تمکن مالی خوبی داریم ولی خیلی از همشهری ها هم هستند که در شهر دارند کارگری میکنند با کمترین حقوق تا زندگی بچرخانند، خیلی هاشان راضی اند به نصف حقوقی که از شهر در می آورند در جوشقان داشته و تا آخر عمر از جوشقان بیرون هم نروند . و چرا نباید چنین کرد و چنین ظرفیتی را ایجاد کرد؟
شدنی نیست که هست، در خیلی از روستاها این کار را کرده اند . ظرفیت کشاورزی ده را اگر بالاتر ببریم می توان صنایع مرتبط و مکملش را هم آورد و همین جا کار کرد. دامداری گسترده و صنعتی راه انداخت، کاشت گل کرد، کارخانه آبمیوه و کمپوت با همین محصولات کشاورزی راه انداخت. زمین ده خیلی ارزان تر از شهر است، تولید و شرایط ایجاد اشتغالش بسیار ارزانتر از هر شهری است . کارکنانش هم با همه خوبی وبدی شان از خودمان هستند و چه چیز بهتر از این که ثروت مان بدرد خودمان ،همشهریان مان بخورد و رونق و شور و نشاط زندگی به روستا برگردد و زمین های کشاورزی ده، باردگر تولید و برداشت به خود ببیند.
اگر زندگی را در روستا به راه بیاندازیم با خودش سایر امکانات و توجهات و آبادانی ها را می آورد. مسجدش آبادتر، امامزاده اش پر زائر، کوچه هایش پر از خرد و کلان می شود. روستا جای زندگی است. احترامش کنیم و آن طور که شایسته اش است آبادش نماییم.
وقتی توجه و دقت به زندگی روستایی مان کم شود همان بلایی که دارد سر آن مدرسه پر ظرفیت می آید سر زمین های کشاورزی هم خواهد آمد، سر آب کشاورزی و … زنگ خطری است جدی بگیریم ، زمان فرصت است از دست ندهیم . خدا بیامرزد شیخ احمد را. به همت او دهات ما در خیلی از امکانات در روستاهای اطراف رتبه اول بود… الان هم در بین همشهریان، افراد متمول، تحصیل کرده، صاحب مناصب لشگری و کشوری کم نیستند که بتوانند روح حیات را به روستا برگردانند . یادمان باشد کار شدنی را تا انجام ندهی نمی شود.
ارادتمند : علی اکبرقلیچ خانی
تصویر سالهای دور جوشقان ساوه :
حضورگسترده دانش آموزان در مدرسه جوشقان ساوه
تصویر امروز جوشقان ساوه :
سکوت وخلوتی در مدرسه جوشقان ساوه (درد ودغدغه ما)